
کشور ایران با تاریخ فرهنگی و هنری خود از اعصار گذشته که ریشه در مناسک جمعی و اعتقادی مردم این سرزمین دارد همیشه از درون پتانسیل قویای برای بسط تاثیر پدیدهای همچون سینما داشته است. هنرهایی زنده و پویا که در قلب تجمعات و کُهن الگوهای فردی ایرانیان از باستان به صورت سینه به سینه به روزگار امروز رسیده است. از مراسم آیینی تئاتروار قبل از تولد این هنر در شکل سیاوشخوانی و پردهخوانی و تعزیه گرفته تا نمایش تختحوض و عروسکگردانی و سیاهبازی.
مظفرالدین شاه در سال 1279 ش به فرنگ سفر کرد و این سفر موجب آشنایی او با دستگاهی به نام “سینماتوگراف” در محل آبهای گرم معدنی کنترکسویل فرانسه گشت و او را آنقدر مجذوب کرد که دستور داد میرزا ابراهیمخان عکاسباشی یک عدد آن را خریده و طرز کار آن را یاد بگیرد، تا این دستگاه عجیب را که مردم را روی دیوار می اندازد و مردم روی آن راه میروند، را به عنوان سوغات برای زنان حرمسرای خود ببرد.
مظفرالدین شاه از برخورد نخستش با این جادوی هزارهی جدید اینگونه می نویسد: « روز شنبه در ساعت ۹ بعد از ظهر به اکسپوزیسیون و تالار جشن رفتیم که در آنجا سینموفتوگراف (شاه به اشتباه سینماتوگراف را سینموفتوگراف تلفظ میکرد) که عکس مجسم و متحرک نمایش میدهند و بعد به عمارت ایلوزیسن رفتیم که تفضیل از این قرار است: ابتدا وارد درب مخصوص این عمارت شدیم. وقت مغرب چراغهای اکسپوزیسیون روشن بود.
اول ورود به تالار جشن که نمودیم خیلی از نظر ما بزرگ جلوه کرد و واقعا بنای عالی است. جایی است به بزرگی دو تکیه دولت و همانطور مدور و با بلور منقش مسقف است و اطراف آن دو مرتبه صندلیهای مخمل قرمز است که برای جلوس اشخاص ساخته و پرداخته شده. در این تالار سینموفتوگراف نمایش میدهند. پردهی بسیار بزرگی در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغهای الکتریک را خاموش نموده عکس (سینموفتوگراف) را به آن پرده بزرگ انداختند. خیلی تماشا دادند منجمله مسافرین آفریقا و عربستان را که در صحرای آفریقا راه میپیمایند که بسیار دیدنی بود.
دیگر اکسپوزیسیون و کوچهی متحرک و رودخانه سن و رفتن کشتی در رودخانه و شناوری و آببازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد که خیلی تماشا داشت. به عکاسباشی دستورالعمل دادهایم همه قسم آنها را خریده و به طهران بیاورند که انشاالله همانجا درست کرده به نوکرهای خودمان نشان بدهیم. بقدر سی پرده امشب تماشا کردیم.»

سینماتوگراف خریداری شد و به دستور مظفرالدین شاه، میرزا ابراهیمخان صحافباشی از مراسم کارناوال گل که در فرانسه برقرار بود فیلمبرداری کرد. و همین عمل نام او را به عنوان اولین فیلمبردار ایرانی در تاریخ ثبت کرد. پس از بازگشت سینماتوگراف بر خلاف جایگاه خارجی اش که هنری اجتماعی بود و از ابتدا در بین مردم عامی رشد کرده بود، شمع محفل درباریان شد و به عنوان تفریحی اشرافی به خدمت دربار درآمد. خیلی زود فیلمهایی از زندگی زنان حرمسرا، خواجگان، مسافرتهای شاه، شیرهای شاه در دوشانتپه و مراسم سینهزنی تهیه و در اندرونی و خانههای شاهزادگان به نمایش درآمد و تا آنجا پیش رفت که خود مظفرالدین شاه تصمیم به ساختن فیلم گرفت و اولین فیلم فارسی را از زندگی خواجههای درباری کارگردانی کرد.
چند سال بعد با شروع انقلاب مشروطیت بهرهگیری از هنر سینماتوگراف عمومی شد و مراکزی برای تماشای عمومی ایجاد شد. در سال1287ش نخستین اعلان مربوط به سینما در جراید به چاپ رسید: “مقدم آقایان محترم از یکساعت بعد از ظهر تا دو ساعت از شب گذشته در کمال احترام پذیرفته میشود.”
به زودی فروش بلیط سینما اهمیت تجاری پیدا کرد. و به تدریج اشخاص جدیدی به این صنعت جذب شدند. از جمله این افراد آقایوف (مشهور به تاجرباشی) بود که در ابتدا در خیابان چراغ گاز در قهوهخانه زرگرآباد به نمایش فیلم میپرداخت و به دلیل استقبال مردم از این سالن مورد اعتراض روسیخان واقع شد. کار به زد و خورد کشید اما آقایوف از پا ننشست و سالن کوچکی با بیست صندلی در خیابان ناصرخسرو راه انداخت.

تنها کسی که توانست سینما را به معنی امروزی در ایران همگانی کند شخصی ارمنی بود به نام «آرداشس باتماگرایان» (معروف به اردشیرخان ارمنی) که در سال 1291ش در خیابان علاءالدوله سالن باز کرد و با پخش سریالهای تارزان محبوبیتی همگانی یافت. از اقدامات مهم او، تفهیم فیلمهای خارجی به ایرانیان بود، چه در آن زمان آشنایی با زبان خارجی متداول نبود و اردشیر خان با آوردن یک مترجم که به بیان صحنههای فیلم و ترجمه جملههای زیرنویس میپرداخت و آوردن گروهی نوازنده که به نواختن موسیقی متناسب با صحنههای فیلم مینواختند قدمی مؤثر در مردمی شدن سینما برداشت.
از جمله اقدامات دیگر او ایجاد بوفه در سالن سینما بود که بر جذابیت سالن سینما و استفاده از آن به عنوان یک تفریح شادی بخش خانوادگی افزود.
در تیر ۱۲۹۴ اردشیرخان سالن «مدرن سینما» و در سال ۱۲۹۶ سالن «خورشید» را افتتاح کرد اما بعدها به دلیل اختلاف و درگیری با نظمیه تعطیل شد.از این زمان به بعد تا پایان عصر قاجار سینما تحول عظیمی کرد و تنها به عنوان وسیله سرگرمی عده قلیلی مورد استفاده قرار گرفت و از سویی دیگر ضعف امکانات حمل و نقل در واردات فیلم موجب تکرار فیلمهای نمایش داده میشد. بنابراین سینما بازارش داغتر از پیش نشد و دوران رکود را طی کرد به طوری که چند سینمای تهران فقط به نمایش یک سانس در روز اکتفا میکردند.

نخستین فیلم فارسی در تاریخ سینمای ایران
پس از این، فیلم سازان زیادی شروع به ساخت و نمایش فیلم کردند. اگرچه این کار مدتها زمان برد تا مردم سینما رفتن و تماشای فیلم دورهم را یاد گرفته و این هنر را بپذیرند. در میان تمام فیلم های ساخته شد، دختر لر عنوان اولین فیلم فارسی صدا دار را کسب کرد. این فیلم در سال 1312 توسط اردشیر ایرانی ساخته شد و جایگاه ویژه ای در تاریخ سینمای ایران دارد. آبی و رابی هم نخستین فیلم بلند ایرانی است که در سال 1309 توسط اوانس اوگانیانس تولید شد.
افتتاح سالنهای ویژه بانوان
با رکود سالنهای سینماهای تهران، سینماداران با دست زدن به اقدامات گوناگون تلاش کردند میزان فروش بلیط را افزایش دهند. از جمله این اقدامات علاوه بر استخدام مترجمان و توضیح دهندگان شوخ و بذلهگو و استخدام گروه نوازنده، دادن بستنی و لیموناد مجانی در سالن سینماها بود. گاه سینماداران حتی در فروش بلیط نیز تغییراتی میدادند به طوری که سینمای زرتشتیان یک نسخه روزنامه اطلاعات را به جای بلیط قبول میکرد و یا در سینمای دیگر بعد از خرید یک بلیط، بلیط دوم نصف قیمت داده میشد. اما همچنان سالن سینماها خالی بود. تا اینکه در سالهای حکومت قاجار عدهای از جوانان تحصیلکرده تازه از اروپا برگشته تصمیم گرفتند سالنهای مخصوص بانوان تأسیس کنند تا از این طریق بر شمار فروش بلیطهای خود بیفزایند. آنان اعتقاد داشتند مادامی که نیمی از جامعه به سینما راه نیابد، به شمار تماشاگران اضافه نخواهد شد از جمله این افراد کلنل علینقیخان وزیری بود که به همراهی خانبابا معتضدی اقدام به تأسیس سالن سینما برای بانوان کرد. خانبابا متعضدی درباره این اقدام میگوید:
در آن روزها هنوز بانوان به سالن سینما راه نداشتند، لذا من فیلمهایی را که خود تهیه کرده و یا از خارج آورده بودم در مجالس فامیلی برای بانوان نیز نمایش میدادم ولی بعد با یکی از صاحبان سینما مذاکره کردم و به اتفاق سینمایی مختص بانوان درست کردیم. کلنل علینقی وزیری پیشنهاد کرد تا سالن نمایش او را که واقع در لالهزار بود به این کار اختصاص دهیم و به این ترتیب سینما صنعتی تأسیس شد که فقط فیلم برای خانمها نمایش میداد و بعد از تأسیس این سینما بود که ورود خانمها به سینمای دیگر هم رواج پیدا کرد.
مختلط شدن سینما
اولین قدم برای عمومی شدن سینما در ایران با احداث سالنهای سینمایی آغاز شد. البته در ابتدا این سالنها توسط اقلیتهای دینی و افراد غیر ایرانی ایجاد گردید. اولین فرد از این گروه که اقدام به بازگشایی سینما کرد روسیخان بود. در آغاز سلطنت مظفرالدین شاه به عنوان یکی از تکنسینهای عکاسخانه شاهی استخدام شد و در آغاز سلطنت محمدعلی شاه به ریاست بخش عکاسی دارالفنون و مقام عکاسباشی دربار دست یافت.
شهرت وی به روسیخان به دلیل عکسهای جالبی بود که از محمدعلیشاه و خانوادهاش برداشته بود و بدین سبب از جانب شاه بدین عنوان ملقب شده بود وی در سال ۱۲۸۵ش پس از آگاهی از تمایل عمومی مردم به سینماتوگراف، یک دستگاه نمایش و پانزده حلقه فیلم۶۰۰ الی ۸۰۰ میلیمتری از کمپانی پاته خریداری کرد و مشغول نمایش فیلمهای کمدی در اندرون شاهی و خانههای اعیان و اشراف شد. همچنین در مجالس عروسی از جمله عروسی ظلالسلطان در باغشاه به نمایش فیلمهای کمدی پرداخت. روسیخان بر عکس ابراهیم خان صحافباشی فردی درباری بود و با محمدعلی شاه و لیاخوف سردار روس و عامل به توپ بستن مجلس روابط خوبی داشت.
روسیخان در سال ۱۲۸۷ش به دنبال کسب سود و در آمد بیشتر به تأسیس یک سالن سینما در خیابان علاءالدوله (فردوسی فعلی) پرداخت و سالن را با نمایش فیلمی از جنگ روس و ژاپن افتتاح کرد. مدتی بعد سالن بزرگتر در خیابان لالهزار اجاره کرد و آن را با نام «تماشاخانه بومر و روسیخان» بازگشایی کرد. فیلمهایی که او نمایش میداد اکثراَ روسی بود و یا از روسها حمایت میکرد. به همین دلیل مورد حمایت روسیهای مستقر در ایران به ویژه لیاخوف قرار گرفت و همین حمایت موجب شد که مخالفتهای ایرانیان با فیلمهای نمایشی تأثیری در کار او نداشته باشد. با قدرتگیری انقلابیون سالن سینمای روسیخان یکشبه توسط مجاهدین مسلح اشغال شد و فیلمهای انقلابی به نمایش در میآمد و شب دیگر توسط قزاقهای روسی اشغال شد و فیلمهای مطلوب روسها دیده میشد.
به دنبال گسترش سینماهای مختلط اعلانهای جدیدی در سطح شهر پخش شد:
اعلان گراند سینما در راستای ورود زنان
چون مؤسّسین گراند سینما برای خدمت به نوع قسمتی از سالن را مخصوص خانمهای محترمه نمودهاند لذا امشب عموم اهالی را دعوت به تماشای فیلمهای جدیدالورود و بینظیر خود مینمایند و به مناسبت تشریف فرمایی خانمهای محترم از امشب سر اول و دوم سریال معروف «گلوله مس» را در یک شب نمایش میدهد تا عموم اهالی از زن و مرد از تماشای آن بهرهمند شوند. درب ورود خواتین محترمه از گراندسینما و آقایان محترم از گراند هتل است. کارکنان سینما و همچنین اداره جلیله نظمیه به وسیله مامورین خود از ورود زنهای بی عفت و جوانهای هرزه و فاسدالعقیده به محل سینما و از فروش بلیط به آنها خودداری خواهد کرد.
این شیوه همچنان ادامه داشت تا اینکه بعد از واقعه کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ زنان در کنار مردان به تماشای فیلم پرداختند. شایان ذکر است که به طور کلی سینما در این زمان فقط قشر محدودی را در بر میگرفت و فقط در تهران و شهرهای بزرگ رواج دشت. به ویژه آنکه اکثریت زنان بعد از واقعه کشف حجاب حتی از رفت و آمد در مجامع عمومی پرهیز میکردند تا چه رسد به گذراندن اوقات فراغت خود در کنار مردان.
فراز و فروهای سینما در ایران
در سالهای بعد از1322چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایه گذار تاسیس شدند و سینما عمومیت بیشتری بین مردم پیدا کرد. مفاهیم عوام پسند سوژه اصلی فیلم ها در این دوره بود و افرادی همچون اسماعیل کوشان، ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری و … فیلمسازان مطرح این دوره به شمار میآیند. عبارت فیلم فارسی، تعریف خوبی برای آثار ساخته شده در این دوره است.
در دهه های چهل و پنجاه، موج نویی در سینمای ایران شکل گرفت. از سال 1344، سینمای فیلم فارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم های “گنج قارونی” سینماهای ایران را درنوردید. در سال 1348 فیلم هایی مانند گاو و قیصر تولید شدند تا تاریخ سینمای ایران دچار یک تحول تاریخی شود. موج نو، هم زمان شد با تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1348 و فرصت بسیار خوبی را برای ارتقا سینما در کشورمان فراهم کرد.
همکاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلمهای کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرین کلک به بلژیک عملی گردید، سطح فرهنگی کانون را به میزان قابل توجهی ارتقا داد. مردم هم دیگر به عناصری مثل خشونت، جاهل مسلکی و … در فیلم ها علاقه زیادی نشان نمی دانند و از سال ۵۰ تا ۵۷، جریان جدید و سازنده ای در سینمای کشورمان شکل گرفت.
