بازی های ایران باستان(بخش اول) | ancient iran games(part I)

اسباب‌بازی در جوامع ابتدایی و سنت‌گرا از ویژگی جادویی و آیینی برخوردار بوده است.گاه این اشیاء را به عنوان بلاگردان برای رهایی شرها و شیاطین به کودک می‌دادند و گاه برای گذر از کودکی به بلوغ آنها را به خدایان پیشکش‌می‌کردند. حتى در برخی جوامع باستانی در مراسم تدفین کودکان اسباب‌بازیهایی همراه آنها دفن میکردند تا کودکان آن اشیاء را به خدایان جهان ارواح تقدیم کنند.

در ساده‌ترین حالت میتوان بازی را فعالیّت‌ آزاد و خود انگیخته‌ای دانست که بدون اجبار برای تفریح و خوشی انجام میشود. تاریخ مشخصی برای شروع این فعالیت ها وجود ندارد، اما براساس یافته های باستان شناسی از محوطه هایی مثل سیلک، تپه سراب و شوش، می‌دانیم که 4 تا 6 هزار سال قبل از میلاد در ایران اسباب بازی وجود داشته است. در کاوش های ایران باستان تندیس های کوچک حیوانی و انسانی را میبینیم که از سنگ و چوب و استخوان ساخته شده است.

قدیمی ترین منبع متضمن نام بازیهای ایرانی، کتاب خسرو قبادیان و ریدک، به فارسی میانه و حدوداً متعلق به قرن سوم /نهم، است که در آن غلامِ جوان (ریدک)، در پاسخ به پرسش شاه درباره بهترین خنیاگران (نوازندگان و بازیگران) پس از برشمردن نام نوازندگان، از این بازیهای هنری و رزمی نام می‌برد: رسن وازیگ (رسن بازی)، زنجیر وازیگ (زنجیربازی)، دار وازیگ (داربازی = بازی بر چوب بلند)، مار وازیگ (ماربازی)، چمبر وازیگ (چنبربازی)، تیروازیگ (تیراندازی)، تاس وازیگ (طاس بازی/ کاسه بازی)، وَندگ وازیگ (بندبازی)، اندروای وازیگ (معلق زدن، پشتک زدن)، میخ اُود سپروازیگ (بازی با چوبدستی و سپر)، زین وازیگ (چابکی و مهارت در به کاربردن جنگ افزار)، گوی وازیگ (گوی بازی)، سِل وازیگ (زوبین اندازی)، شمشیروازیگ (شمشیربازی)، دَشْنگ وازیگ (خنجربازی)، وَرْزوازیگ (گُرزبازی)، شیشگ وازیگ (شیشه بازی، بازی و تردستی با پیاله و صراحی)، کبیگ وازیگ (میمون بازی).
در بخش دیگری از این متن، غلام با برشمردن مهارتهای خود، به سه بازی دیگر اشاره می‌کند: «اود پَدْ چَتَرنگ اود نیو اَرْدَخشیر اود هشت پای کردن از همالان فرازترهُم» (در شطرنج، نرد و هشت پای کردن از همگنان خود برترم) در کارنامگِ اردخشیرِ پابگان، (کارنامه اردشیر پاپکان) از بازیهایی چون چترنگ، چوگان و نیو اردخشیر یاد می‌شود.
در این متن، مهارت در این بازیها جزوی از آموزش شاهزادگان است. 


متن پهلوی کوتاه وِزارشنِ چترنگ اود نِهِشن نیو اردخشیر (گزارش شطرنج و اختراع نرد) شرحی است درباره این دو بازی مشهور.

در هیچ متن دینی زرتشتی، نگرش منفی به بازی و سرگرمی دیده نمی‌شود.

تصویر زیر نمونه ای از تخته نرد مربوط به زمان ساسانی می باشد.

در زمان صفوی، بازی کردن بسیار رواج پیدا کرد و علاوه بر بچه ها، بزرگسالان هم بخش زیادی از زمان تفریح خود را به بازی و میگذراندند. تماشای بازی های نمایشی حیوانات، بندبازی و معرکه گیری جز بازی های محبوب مردم شد.

بازی‌های دیگری نیز چون چوگان، قپق اندازی، گنجفه‌بازی، تخم‌مرغ بازی، خیمه‌شب‌بازی، تردستی و شعبده‌بازی، در این دوران انجام می‌شد. در دوران قاجار نیز این روند ادامه داشت. تا این زمان بازیچه‌ها (اسباب بازی) را  صنعت‌گران شهر می‌ساختند مثلا سرچپق‌سازان، پیله‌وران و سماورسازان. اما از این دوران کم کم، اسباب‌بازی‌های خارجی به کشور راه پیدا می‌کنند، هرچند که در دسترس عموم نبودند.

در ادامه به برخی از بازی های به جا مانده از ایران قدیم میپردازیم.

اتل متل توتوله:

این بازی که 500سال قدمت دارد، به این گونه است که بچه ها در یک ردیف کنار هم مینشستند و پاهایشان را دراز میکردند. سپس یکی از بچه ها به عنوان «اوستا» که بهتر است وسط نشسته باشد و شعر را حفظ باشد، شعر را می خواند و با هر یک کلمه دستش را روی پای یکی از بچه ها می زند و به نوبت ادامه می دهد تا جایی که شعر تمام میشود و در هر مرحله یک پا جمع میشود و هرکس که هر دو پایش جمع شود باید از بازی بیرون برود.

متن نسخه معاصر و معروف شعر:

اتل متل توتوله

گاو حسن چه جوره؟

نه شیر داره نه پستون

شیرشو بردن هندستون

یک زن کردی بستون

اسمشو بذار عم قزی

دور کلاش قرمزی

هاچین و واچین

یه پا تو ورچین

محمدعلی جمال زاده در کتاب فرهنگ لغات عامیانه اصل شعر را این‌گونه می‌داند:

اتل متل توتوله

گاب (گاو) حسن کوتوله

نه شیر داره نه پستون

شیرشو ببر کُردستون

یه زن کردی بستون

سمشو بزار ستاره

واسش بزن نقاره

یه چوب زدم به بلبل

صداش رفت به استامبول

استامبولم خراب شد

بند دلم کباب شد

هاچین و واچین یه پاتو ورچین

در روایت دیگر علی میرنیا در کتاب فرهنگ فولکور مردم ایران، میگوید پس از خواندن هجاهای اول شعر این گونه ادامه می یابد:

شیرشو بردن گلسون

یک زن گرجی بسون

 اسمشو بذار عم قزی

 دور قباش قرمزی

باتوجه به اینکه لزومی ندارد که کلمات یک شعر حتما بامعنا و دقیق باشند! اشعار فولکلور کودکانه در اغلب زبان‌ها همین وضعیت را دارند و لزوماً دارای معانی عمیق نیستند، نه به لحاظ واژگانی و نه به لحاظ معنای کلی شعر.

همین نامعلوم بودن برخی کلمات و ارتباط معنایی میان مصراع‌ها و ابیات، به رازآمیزی شعر و برانگیختن حس کنجکاوی کودکان کمک می‌کند. بنابراین مهم نیست که بتوانیم برای مثلاً کلمه «توتوله» معنای دقیقی پیدا کنیم. همین که این استارتر می‌تواند یک وزن مناسب و ریتمیک برای شعر فراهم کند و حواس‌ها را به خود جلب کند، یعنی مطلع خوبی است. با این حال عناصری در این شعر هست که به توفیق بازی کمک کرده است: کوتاه و مختصر بودن کل شعر، کوتاه بودن کلمات و تناسب هجابندی با بازی برای زدن روی پا (هاچین و واچین، یه پات رو ورچین)، داشتن عناصر جذاب طبیعی همچون گاو و هندوستان، عناصر طبیعیِ لیبیدویی همچون شیر، پستون و زن گرفتن (کودکان از اصل عروسی و زن گرفتن/شوهر کردن خوششان می‌آید و آن دسته کودکانی که تازه از شیر گرفته شده اند، کلمات شیر و پستان برایشان تداعی بسیار شیرینی دارد) و نهایتاً همان کلمات بامزه ولی ظاهراً بی‌معنا (اتل، متل، توتوله، هاچین و واچین).

اش تی تی:

بازی محلی اش تی تی که به بازی کبدی (زو) شبیه است، ویژگیهای منحصربه‌فرد خود را هم دارا است. اش تی تی یکی از بازیهای محلی ایران است که به ویژه در خوزستان و شوشتر هوادار زیادی دارد. اش تی تی درگیلان «شیرین دودو» در سیستان و بلوچستان «کبدی» و درخراسان و گلستان و مازندران و گلپایگان به «زو» مشهور است.بازیکنان دودسته‌اند و میدان بازی را به دو قسمت تقسیم می‌کنند، دو گروه آن‌ها روبه‌روی‌هم می‌ایستند، سپس گاهی با قرعه و گاهی با رضایت طرفین، یک نفر با گفتن «اش تی تی» به‌طرف گروه مقابل می‌آید و باید یکی از افراد گروه مقابل را بزند و برگردد و دسته حریف سعی دارد او را دستگیر کند. اگر او طرفین حریف را با دست زد و دستگیر نشد، آن‌ها کشته محسوب می‌شوند و باید کنار میدان بایستند. اگر در این فاصله گروه حریف او را گرفت و نتوانست خود را رها کند و یا از گفتن اش تی تی خسته شد بازی را باخته است و نوبت بازی گروه دوم است.

در گذشته اش تی تی را اغلب در کنار رودخانه و همراه شنا کردن انجام می‌دادند تا گرفتن افراد (به دلیل لباس نداشتن و لیز بودن) سخت‌تر شود.

در ساحل شنی رودخانه یک خط دراز به طول ۳ متر یا بیشتر می‌کشیدند و دو گروه چند نفره می‌شدند. یک گروه این سوی خط و دیگر گروه طرف دیگر خط می‌ایستادند. بازی با حمله یکی از نفرات یک گروه به سمت نفرات گروه دیگر آغاز می‌شد ولی به محض اینکه پای نفر مهاجم از خط رد می‌شد و به میدان حریف می‌رسید باید کلمه اش تی تی را با صدای بلند و بدون مکث می‌خواند. اگر صدایش قطع شده بود سوخته بود و از زمین کنار می‌رفت. مهاجم باید یکی از نفرات حریف را به داخل زمین خود بکشد قبل از اینکه صدایش قطع شود. اگر کشید، آن نفر کشیده شده سوخته است و بیرون می‌رود.

در زمان کشیدن یار حریف، بقیه می‌توانند به کشیده شده کمک کنند و نگذارند او را ببرد ولی هر کس به مهاجم دست زد اگر مهاجم برنده شده در این گیر ودار او هم می‌سوزد… موقعی بازی تمام می‌شود که تمام نفرات یک تیم سوخته باشند یعنی زمین را ترک کنند.

جدا از اهواز، آبادان، خرمشهر، سوسنگرد، آغاجاری و شوشتر، بازی اش تی تی در «اشکنان» (از شهرهای قدیمی که زیر مجموعه شهرستان لامرد در استان فارس)، از قدیم مرسوم بوده و هنوز طرفداران بسیار دارد.

فرفره: 

 

فرفره یکی از بازیهای قدیمی و باستانی است و قدمت آن به 3000 سال قبل از میلاد باز می گردد و پس از قرنها هنوز به عنوان یک اسباب بازی محبوب کودکان مورد استفاده قرار می گیرد. این بازی مهیج اسباب بازی‌ای است که می‌تواند با حفظ تعادل روی یک نقطه حول یک محور بچرخد. فرفره انواع گوناگونی دارد که فرفره‌چوبی و فرفره کاغذی از همه مشهورتر است. ساده‌ترین حالت، چرخاندن با انگشتان دست است. در برخی دیگر از فنر فشرده شده یا ریسمان برای چرخاندن اولیه استفاده می‌شود. این اسباب بازی یکی از قدیمی‌ترین وسایل بازی در جهان است.فرفره برای چرخش از خاصیت ژیروسکوپ استفاده می‌کند.

تیله بازی:

تیله‌ بازی یکی از بازی‌ های تفریحی بسیار قدیمی در میان ایرانیان است و با گوی‌ های توپُر کوچک انجام می شود که اندازه های مختلفی دارند و درون آن ها پره‌ های رنگی جذابی وجود دارد. این گوی شیشه ای در لهجه‌ ها و نقاط مختلف ایران با اسامی متفاوت نامیده می ‌شود.
 متداول‌ ترین نام آن تیله است که گاهی «گلوله» یا گلول نیز گفته می ‌شود. در اورامان به آن «بیل» و به بازی آن «بیلانی»، در سقز «کَللا» و به بازی آن «کَللا مِشان»، در سنندج «هل مات» و به بازی آن «هل ماتان»، در اصفهان «گولی» و به بازی آن «گولی بازی»، در اهواز «فِنگ»، در لار«مایه»، در همدان «تِشِله»، در خراسان «توشله»، در تبریز «مازی» و در ایلام «گُلو» می‌ گویند. 
این بازی مقید به تعداد افراد نبوده و معمولاً در بین پسر بچه ‌ها و به‌صورت دو نفره و یا حتی به‌صورت گروهی با سبک ها و شیوه های مختلف و اغلب در زمین های خاکی بازی می ‌شود. اگر شمار بازیکنان بیش از دو نفر باشد، برای پرتاب تیله‌ نوبت گرفته و نفرات اول، دوم، سوم تا آخر مشخص می شوند و قرارداد هایی درباره‌ی نحوه ‌ی زدن تیله و گرفتن امتیازات، وَجَب گرفتن برای انداختن تیله به گود، چیدمان گودال ها و غیره وضع می‌ شود.  بسته به نوع و سبک بازی گودال ‌هایی کوچک به عمق حدودا ۴ تا 5 سانتی متر و پهنای یک کف دست با فاصله ‌های مشخص از هم کنده می ‌شود. هدف هر یک از بازیکنان انداختن تیله‌ ی خود درون گودال ها است.
یکی از شیوه ها‌ی این بازی بدین صورت است که هر فرد همراه خود تعدادی تیله آورده و در یک نقطه و فاصله ای مشخص نسبت به گودال ها قرار گرفته و با قرار دادن تیله بین نوک انگشت شصت و انگشت وسط باید طوری تیله خود را بر روی زمین بیندازد که در جای مناسب و نزدیک‌ تر به گودها قرار بگیرد. اگر تیله به درون گودال افتاد، فرد یک امتیاز گرفته و می تواند تیله را از گودال بیرون آورده و از همان مکان تیله ‌اش را با شیوه ی مخصوص خود به سوی گودهای دیگر پرت کند. اگر تیله به درون گود نیوفتد، تیله همان ‌جا که افتاده است باقی مانده و نفر بعد تیله ی خود را به زمین بازی پرت می کند و به همین صورت افراد به نوبت تیله ‌های خود را در زمین بازی می ‌اندازند. در حین بازی هر فرد می تواند تیله ی بازیکن دیگر را با تیله ی خود بزند که این زدن هم جزء امتیازات محسوب شده و بخش مهم و هیجان ‌انگیز بازی است و فردی که تیله ی دیگری را زده است می‌ تواند از او یک تیله دریافت کند. این بازی با برنده‌ شدن کسی که زودتر از بقیه همه ی گودال‌ ها را طی کند و یا با توافق معینی بین افراد، پایان می ‌یابد. 

Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on skype

مقاله را به اشتراک بگذارید | Share the post

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *