افسانه های پارسی(بخش اول) | persian legends(part |)

افسانه شامل داستان‌هایی است که سینه به سینه منتقل شده و ماجراها و قهرمانانی که پاسخگوی حس کنجکاوی و غرور و وطن‌پرستی‌ مردم بوده و به آن میبالیدند. بیشتر این افسانه‌ها، در کتاب «اوستا»، مجموعه‌ای ازکهن‌ترین سروده‌های ایرانیان گرد آمده؛ گروهی دیگر، خرافه‌هایی ساخته و پرداخته ذهن خلاق پیشینیان است که دلیل علمی برای آن وجود ندارد.

آل:

آل یا زائوترسان موجودی خیالی افسانه ای در باور عامه که اگر زن زائو ( زنی که به تازگی زایمان کرده است ) را تنها بگذارند ، به سراغش می‌آید و به او آزار یا آسیب می‌رساند (او را می کشد یا بچه او را با خود می برد). در باورهای سنتی، نقش آل‌ها در تولید مثل انسان‌هاست به همین دلیل آن‌ها را اهریمن وضع حمل یا زایمان  می‌دانند.

آل ها در مناطق گوناگون دارای نام‌های مختلفی هستند مثلاً درارمنستان به «آلک»، در میان کردها به «ئالو شه‌وه»، درافغانستان وتاجیکستان به «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک زبان آسیای میانه به «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر وبدخشان به «هالماستی»، در میان مردم هزاره به « اَلخاتو یا اَل خاتو » و در میان مردم تالش به نام «آله ژنک » معروفند.

طبق باور های مردمان ترک قفقاز آل ها بیشتر به شکل زن و در گروه های متعدد در کوه ها و نواحی روستایی جمع شده و به سیر و تفرج در بین بشر مشغول می‌شوند و هر شب به خانه یکی از اهالی رفته و از شب تا طلوع خورشید به شادی و جشن و پایکوبی در خانه طعمه می‌شوند. آنان حتی لباس زنان و نوعروسان را نیز پوشیده و شروع به تقلید ادا و رفتار صاحب لباس می‌شوند، آل ها بیشتر مزاحم زن تازه فارغ شده از حامله می‌پردازند و حتی در مواردی کودک خود را جای کودک انسان می‌گذارند و بدین نحو عمليات جا به جایی کودک را انجام می‌دهند به همین خاطر در نواحی ترک نشين قفقاز (اعم از کل آذربایجان تا شمال قفقاز بین قمومق ها و قره چای ها و بالکار ها و نوقای ها) بعد از زایمان، زیر بالش زن زایمان کرده سیخ یا اشیائی از جنس آهن می‌گذارند تا بدين طریق از اذیت و آزار آل ها در امان بمانند.

در فرهنگ بختیاری ها هم وجود آل ها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می‌خورد. در روایات ارمنی ، آل هاقلب و شش زن در حال زایمان، زن آبستن و زن زائو را می‌دزدند و سبب مرگ او می‌شوند. آن‌ها همچنین با آسیب رساندن به جنین درزهدان مادر سبب سقط جنین می‌شوند.آل ها نوزادان زیر چهل روز را دزدیده و اقدام به تعویض آن‌ها با بچه خود یا بچه جن می‌کنند. 

اجزای بدن و صورت آلها بدین سان توصیف شده‌است: بینی از جنس گل، چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین بانیش هایی به جلو آمده مانند گراز و حشی و پستان هایی آویزان مانند پیرزنها. بنابر باورهای کهن، آلها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگر زن زنده نمانده‌است، اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب می‌کنند. طلسم های مانع آل، مانند دیگر طلسمها برای دیگر شیاطین است. این طلسمها شامل افسون،دعا، اشیای فلزی، سیر و پیاز و جلوگیری کردن از رسیدن آل به آب است. در ایران آلها به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی و صورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برا ی شش و جگرهای دزدیده شده تصویر شده‌است. در آسیای میانه، آلها چنین روایت شده‌اند: موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستان‌های آویزان به همراه سبدی پشمی که جگرو شش‌های قربانیان را درون آن قرار می‌دهند. برطبق بسیاری از روایات خاور نزدیک خدا یک آل را برای همسری آدم یا اولین بشر آفرید امّا آدم فانی و خاکزاد با آل که از جنس آتش است، ناسازگار بود. این آغاز و ریشهٔ دشمنی آلها باحوا وهمه دختران اوست.

اژدها:

اِژدِها، اَژدَر، دیومار یا ثُعبان یکی ازموجودات افسانه ای در فرهنگ‌های جهان است. در اسطوره‌های ایرانی،‌ اژدها در مقابل پهلوانان ‌اسطوره‌ای‌ قرار می‌گیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است،

سیمای اژدها در تاریخ اساطیری ایران، در نهایت سهمناکی، زشت‌رویی و پلشتی است. آن‌ها از نخستین یاران اهریمن هستند که آفرینش نیکوی اورمزد  را آشفته می‌نمایند؛ ولی توانایی تباه آن را ندارند. اگر هدیه گران‌بهایی نثار ایزدانی همچون آناهیتا و وای می‌کنند (یشت ۵، بندهای ۲۹–۳۱ و ۴۱–۴۳ و نیز یشت ۱۵، بندهای ۱۹–۲۱). بر اساس ادبیات اوستایی، هنگامی که اورمزد نخستین سرزمین نیک خویش را می‌آفریند (ایرانویج)، آنگاه اهرمن همه تن مرگ برای تباهی آن، اژدهایی (اژدهای سرخ) را در رود دائیتی پدیدمی‌آورد (وندیداد ۱، بندهای ۲–۴). از سوی دیگر نیز ایزد هم با رزم افزار های خود به نبرد با اژدهای زرد برمی‌خیزد تا او را نابود سازد (یسنه ۹، بند ۳۰).

 

 

بر اساس ادبیات ودایی و اوستایی، دو اژدهای ورتره و اپه اوشه (اپوش)، آبها را در دژ جادویی خود اسیر، ابرهای آسمانی را سترون و زمین را خشک و کویر می‌سازند؛ ولی سرانجام به دست ایزدان ایندره و تیشتر تباه می‌گردند. از دیگر سو نیز اژی دهاکه (اژدهاک/ضحاک) و افراسیاب  تورانی نشان از اژدهایان اساطیری دارند که با گذشت زمان و به هنگام تغییر ساختار ساده و نخستین (روایت اوستایی) داستان به شکل پیچیده و پویا (روایات پهلوی ساسانی و خدای نامه)، جامه نوین پادشاه انیرانی (= نا ایرانی) را بر تن می‌نشانند. خشکسالی، سترونی، زوال و مرگ، ارمغان دشخدایی آنان بر ایران است.

پرداخت شخصیت و ویژگی‌های اژدها در روایات اساطیری چندان کامل و دقیق نیست، زیرا اسطوره تنها به آن بخش از سرگذشت زندگی یک بوده اهریمنی (یا حتی قهرمان) می‌پردازد و آن را آنچنان می‌بالاند و با شکوه و اغراق درمی‌آمیزد که برای نمایش جهان‌بینی ویژه خویش و دیگر اهداف خود نیاز دارد. اما این پرداخت در روایات حماسی (برخلاف نمونه‌های اساطیری شکل کامل‌تر و پویاتری دارد و اژدها در این داستان‌ها چهره‌های گوناگونی دارد که از میان آن‌ها دو گونه بیش از دیگر نمونه‌ها دیده و تکرار می‌شود.

اژدها در نخستین چهره، سیمای «فرمانروای بیگانه اژدروشی» را به خود می‌پذیرد که با تازش بر ایرانشهر و چیرگی بر پادشاه این سرزمین، فرمانروایی را در دست می‌گیرد، زندگی مردمان و ستوران آنان را تباه، باران و آب را دربند و خشکی و نیاز را بر سرتاسر زمین حکمفرما می‌سازد. این فرمانروای دژکامه انیرانی با رزم‌افزار جادویی و سپند قهرمان بی‌همتایی از تبار پادشاهان نیکوی ایرانی، تباه می‌شود. آشتی، آرامش و زیبایی ارمغان پادشاهی نیک قهرمان بر ایران زمین است. روایت کارزارهای «فریدون و ضحاک»، «اسفندیار و ارجاسب تورانی» (هر دو به نقل شاهنامه) و داستان نبرد پادشاهانی همچون «منوچهر، زو و کی خسرو با افراسیاب اژدهاوش» را می‌توان در شمار گونه‌هایی جای داد که اژدها با چهره پادشاه دژکامه انیرانی پدیدار می‌شود.

بَختَک
در باور عامیانه ایرانی موجودی نامرئی است که شب هنگام بر بدن انسان چیره می شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می کند و در این حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می گیرد و انسان توان کوچک ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد. رؤیای وحشتناک توأم با احساس خفقان و سنگینی بدن که انسان را از خواب می‌پراند. خفتک، خفتو، برفنجک، درفنجک و فرنجک و فدرنجک و برغفج و برخفج و خفج و فرهانج و کرنجو، سکاچه و تپتپو هم گفته شده به عربی کابوس می‌گویند.

عوام احساس سنگینی که گاهی اوقات به شخصی که خوابیده دست می‌دهد را به وسیله آن توجیه می‌کنند.برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان رخنه می کند و بدن را در اختیار می گیرد. اصطلاح «بختک روی زندگی اش افتاده» هم از این جا وارد ادبیات فارسی شده است. به عقیده عوام، بختک کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته، نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر، بینی او را برید! کنیز از گِل، بینی برای خود ساخت و از آن به بعد، چون کسی را به پشت خفته ببیند، بر سینه او می جهد. اگر در آن حالت شخص خفته بیدار شود و چنگ در بینی او اندازد، بختک از بیم آن که بینی اش کنده شود گنجی از گنج های اسکندر را رشوه خواهد داد تا دست از بینی اش بردارد! بختک به عقیده عوام در تاریکی و به‌خصوص زیر درخت ها، در جنگل ها و باغ ها می گردد. ظاهرا این اعتقاد از ناآگاهی مردم قدیم به وجود گاز کربنیکی که شب ها از گیاهان متصاعد می شود و کسی را که در جنگل یا در زیر درخت خفته باشد خفه می کند، ناشی شده است. پدیده پزشکی «فلج خواب» هم در واقع همان بختک است.

هما:

پرنده هما یا همای، در اسطوره های ایرانی جایگاه مهمی دارد و معروف است که سایه اش بر سر هر کس بیفتد، به سعادت و کامرانی خواهد رسید؛ به همین دلیل به مرغ سعادت معروف شده است. در قصه ها و مثل های ایرانی از هما به عنوان پرنده ای استخوان خوار و بی آزار یاد شده است. نقش این پرنده در کنده کاری ها و برخی از سر ستون های پارسه  پیداست. در خرابه های پارسه که پایتخت هخامنشیان بوده است، دو مجسمه سنگی از هما وجود دارد که نشان می دهد هما در زمان ایران باستان هم به عنوان پرنده سعادت معروف بوده است. در ادبیات فارسی، او را نماد فرّ و شکوه می دانند و به شگون نیک می گیرند.

بابادریا:

بابا دریا در اساطیر ایران ، نام مردی سیاهپوست و بلندبالا است که قد او به حدی بلند است که دریا تا کمرگاه او می‌رسد. بابا دریا روزها در دریا به سر می‌برد اما شب‌ها برای خوابیدن به ساحل می‌آید. وی گاهی شب‌ها و هنگام به ساحل آمدن، هر کس را که بر سر راهش قرار گیرد برمی‌دارد و او را با خود به دریا می‌برد.

Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on skype

مقاله را به اشتراک بگذارید | Share the post

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *